دردی که هیچگاه از تن و روح آدمی خارج نمی شود
رفتن پدر
عروج پدر به آسمان
پرواز روح مطهر پدر
دیدن جسم بی جان پدر و ناتوانی در مقابل این مشیت الهی و تقدیری بسیار متاثر کننده.
بخداوندی خدا این درد خیلی بزرگ است
هجده سال از آن روز میگذرد.
حدود یک هفته در یکی ازبیمارستانها بستری شد.
شبها وروزها در کنارش بودیم.
پزشکان بهبودیش را تایید کردند و نوشتند که مشکلی ندارد.
به منزل آمدیم و مدتی را هم در حیاط باهم به گفت و گو نشستیم.
شب را از منزل پدر به منزل خویش رفتم که بعد از چند ساعت با تلفن والده سراسیمه به منزل پدر برگشتم.
آری آغاز بزرگترین گرفتاری بود
آغاز اندوهی بزرگ
آغاز هجرتی بی بازگشت
آغاز مصیبتی پر تألم ، پر تاثر و پر تاسف که بقول علما لا یوصف است.
چشمان پدر نابینا شده بود
ضربان قلبش بطور عجیبی تند شده بود
رنگ صورتش بسوی زردی می رفت
در پیکان یکی از پسرعمه ها سرش را در بغل گرفتم و عازم تهران شدیم.
بیمارستان شهدای تجریش از پذیرش بیمار خودداری کردند.
به بیمارستان مهر رفتیم.
به سرعت کار پذیرش انجام و جانمان را در مراقبتهای ویژه بستری کردند.
برای تهیه داروهایی که تجویز شد روانه بازار سیاه دارو شدیم و با تلاش و پیگیری موفق شدیم دارو را تهیه کرده و به بخش تحویل دادیم که از آن همه آمپول یک عدد بیشتر تزریق نشد.
عقربه های ساعت خیلی کند شده بود.
ثانیه ها به اندازه ساعت ها طول می کشید.
طولانی ترین شب زندگی شده بود.
حدود ساعت بعد از دو نیمه شب بود خانم نوری پرستار بخش اجازه ورود مرا به اتاقی که جانمان در آن بستری بود داد.
وقتی صدایم کرد فکر کردم خطر رفع شده و با اینکه پزشک معالج گفته بود که کار از کار گذشته اما امیدوار بودم.
به بالینش رفتم آیت آلکسی قرائتی شد و زیارت عاشورا هم خوانده شد که در حین قرائتی متوجه شدم زردی رخسار در حال کم شدن است و با اتمام این دعای عظیم الشأن لبخندی بر لبانش نقش بست و برای همیشه چشمان خود را بر این عالم فانی بست.
مردم عزیز در تشییع پیکر مطهرش سنگ تمام گذاشتند و یکی از شلوغ ترین تشییع ها را ثبت نمودند.
محمود روشن انسانی زحمتکش ، مومن ، متعهد ، انقلابی ، بسیجی ، مردمی ، وارسته و محب اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام و باقی مانده کاروان بزرگ شهیدان بود.
امشب مصادف است باهجدهمین سال رفتن پدر عزیز ونازنینم.
ساعتی در این سالهابرمانگذشت که بایاد این عزیز سپری نشده باشدوخاطرات خوبی که از اومانده همواره چشمانمان را اشکبار ساخته است.
هنوزم باورنمیکنیم که پدر رفته است.
قدر پدرومادرهایتان رابدانید.
روحت شادپدرعزیزم
اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم
محمد علی روشن