مردان درقرآن بیشترندیازنان؟
درقرآن کریم کلاً 129 آیه آمده است که در آن کلمات رجل ، نساء و امرأه است که در این بین 5 آیه در آن کلمه نساء ، 24 آیه در آن کلمه امراه و 50 آیه در آن کلمه رجل است که با مراجعه دقیق به کتاب اﻟْمُعْجَهُم الْمفَهرسْ فی آیات القرآن این ارقام بدست آمده است که بصورت جدول زیر کلمات در این کتاب شریف قرار گرفته اند:
نساءَ نا |
1 |
رجالنا |
_ |
نسائَهُم |
4 |
رجالهم |
- |
نسائکُم |
4 |
رجالکم |
2 |
نساءوُکُم |
1 |
رجالکم |
_ |
نسائکم |
4 |
رجالکم |
_ |
نسائهم |
3 |
رجالهم |
_ |
نسائِهِنًَ |
3 |
رجالهم |
_ |
النساء |
35 |
الرجالهن |
_ |
نسوة |
2 |
رجل |
16 |
نساء |
_ |
رجالاً |
8 |
نسوَئینِ |
_ |
رجلین |
4 |
نِسوان |
_ |
رجلان |
1 |
نسوهً |
_ |
رجلاً |
7 |
جمع کل |
56 |
جمع کل |
50 |
در کتاب آشنائی با قرآن سال اول راهنمائی نیز آمده است که کلمه رجل به معنای مرد 24 بار و امراه به معنای زن 24 بار آمده است که در اینجا تساوی حقوق و یکسانی زن و مرد را می رساند. با توجه به ارقام بدست آمده است خداوند در قرآن کریم از زنان بیشتر نام برده است و نه مردان به طور مثال : 35 بار النساء آورده اما 12بار الرجل که اگر ما کلمات نساء و امراه را با هم در مقابل رجل بگذاریم می بینیم که به معنای زن 3 بار بیشتر از مرد در در قرآن آمده است پس نمیتوان گفت که در قرآن از مردان بیشتر ذکر گردیده چون خداوند مهربان همه انسانها را به انسانیت ایشان می بیند و نه به جنسیت و انسانیت .بنا به فرموده فیلسوف عالی قدر حضرت آیت الله جوادی آملی به روح است و بر جسم نیست و روح نه مذکر است و نه مونث و آن جسم است که در غالب ذکوریت و انوثیت میرود و در محضر قرآن روح می نشیند نه بدن و اگر قرار بود انسانیت به جنسیت باشد از عدالت الهی خارج می شد و این در صورتی است که خداوند متعا ل ظالم نیست . همانگونه که در آیه 49 سوره کهف آمده : و لا یظلم ربک احدا و در آیه 46 سوره سجده آمده است : و ما ربک بظلام للعبید که برائت ذات اقدس ربوبیت را از ظلم می رساند ، پس خداوند انسانها را یکسان آفریده و تنها ملاک برتریشان تقوی است که : ان اکرمکم عند الله اتقیکم یعنی گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست و در اینجا به جنسیت هیچ اشاره ای نشده است و حتی در قرآن زنان را مهتر از مردان می داند ه در آیه 10 سوره تحریم آمده ضرب الله مثلاً للذین کفروا امراه نوح و امراه لوط و « این آیه شریفه خداوند از همسر نوح و از همسر لوط پیغمبر بعنوان نمونة مردم بد نام می بردند نمونة زنان بدو در آیه 11 سورة تحریم می فرماید :و ضرب الله مثلاً للذین آمنوا اهراه فرعون و مریم ابنت عمران که در این آیه شریفه نیز او حضرت مریم و آسیه همسر فرعون بعنوان نمونة مردم خوب نام می برد نه نمونة زنهای خوب و مراد حقتعالی از این ایات اینست که صحت و سلامت اخلاقی جامعه در گرو صحت زن است و فساد آنهم چنین می باشد .
شاید بنابر آیة سورة انبیاءو آیة 43 سورة نحل گفته شود که چون در این آیات خداوند فرموده پیامبران را از میان مردان پاک مبعوث کرده است دلیلی است بر آنکه خطاب پروردگار بیشتر مردان بوده اند که دلیل قاطعی به نظر ما نمی باشد جون 124 هزار پیامبر الهی نیاز به مادر و مربی اولیه داشتند که همگی آنها جزء زنانند و یا شاید گفته شود دوازده امام معصوم ما هیچکدام زن نبوده اند آری صحیح است همگی آنها انسانهایی در جنسیت مرد بوده اند که تمام افتخار امامتشان به اینست که فرزند ام الائمه طاهرة مرضیه حضرت فاطمة الزهرا (س) بوده اند لذا با التفات به عدل الهی پس عقلی که در آن زن و مرد با هم برابر نیستند و اختلاف دارند مایه قرب الهی نیست بلکه عقلی انسان را به خدا نزدیک می کند که مبرای از اختلاف باشد و حق تعالی نیز از مریم و آسیه در سورة تحریم به عنوان نمونة مردم خوب نام می برد و از این بابت آنها را الگوی زنان و مردان می داند که صاحب جان و ذیروح هستند و نه از بابت تزکیه و تانیث و حضرت محمد (ص) خاتم انبیاء را به عنوان اشرف مخلوقات عالم خلق می کند و در قرآن می گوید : ولکم فی رسول الله اسوه حسنه و به این پرنورترین چهرة عالم دختری عطا می کند که خود به او میگوید ام ابیها و رضایت و خشم الهی را در رضایت و خشم او می داند و یا همان طور که در کتاب مجمع النورین صفحة 13 آمده رسول گرامی اسلام (ص) حضرت خدیجه (س) را برای همه انبیاء افضل معرفی می کند و همه این موارد این موضوع را که خدای متعال مردان را بیش از زنان خطاب کرده است منتفی می نماید یا اینکه بنابر اظهار بعضی ها عقل زنان کمتر از مردان است نیز منتفی است چرا که خداوند از همه مردم می خواهد آسیه و مریم را به عنوان الگوی خوب ببینند پس عقل مورد بحث عقل ذاتی و الهی نیست بلکه عقل های اجتماعی می باشد که در افراد متفاوت است و برای اداره زندگی روزمره انسان ها بدان نیاز دارند و بدین معنا نیست کسی که سیاست و ریاضی بداند عاقل تر باشد و به خدا هم نزدیکتر چون با رفتن روح از بدن ریاضی و سیاست به کار نخواهد آمد پس مراد از عقل مورد تفاوت عقل های اجتماعی است نه عقول ذاتی .
حضرت باریتعالی جنسیت را ملاک برتری نمیداند که اهل ذکور را بیشتر خطاب کند و بلکه در آیه 19 سوره نساء آمده :و عاشروهن با المعروف سوره بقره زن و مرد را با هم خطاب کرده و آنها را لباس عفت و پاکدامنی یکدیگر می داند و در آیه 9 سوره انعام می فرماید : و لو جعلناه ملکاً لجعلناه رجلاً یعنی چنانچه فرشته ای به رسالت فرستیم او را به صورت بشری در آوردیم که در اینجا رجل به معنای انسان به کار رفته است نه بمعنای مرد.در قرآن مجید مردان بیشتر خطاب نشده اند بلکه 3 بار کمتر مورد ذکر هستند گرچه در شانزده سوره 6 بار فقط نساء را بدون مراه بیشتر از رجل آورده و بر رعایت حقوق زن و برتری او تاکید کرده و در 28 سوره کلمه رجل را تکرار و تاکید دارد که مردان ظلم نکرده و حقوق زنان را رعایت کنند که در جدول زیر کاملاً مشخص است
نساء رجال
تعداد آیه |
نام سوره |
تعداد آیه |
نام سوره |
|
4 |
بقره |
|
||
2 |
نحل |
9 |
بقره |
|
8 |
نساء |
|
||
1 |
فتح |
2 |
مجادله |
|
1 |
نور |
|
||
4 |
اعراف |
19 |
نساء |
|
3 |
احزاب |
|
||
1 |
یس |
1 |
فتح |
|
1 |
حج |
|
||
1 |
یوسف |
3 |
نور |
|
2 |
قصص |
|
||
1 |
انبیاء |
3 |
اعراف |
|
2 |
غافر |
|
||
1 |
فرقان |
5 |
احزاب |
|
1 |
نحل |
|
||
1 |
مائده |
2 |
طلاق |
|
1 |
اسراء |
|
||
1 |
عنکبوت |
2 |
یوسف |
|
1 |
جن |
|
||
1 |
یونس |
1 |
قصص |
|
1 |
زخرف |
|
||
1 |
هود |
4 |
ال عمران |
|
1 |
انعام |
|
||
2 |
نساء |
1 |
غافر |
|
2 |
کهف |
|
||
1 |
ص |
1 |
ابراهیم |
|
2 |
مومنون |
|
||
2 |
زمر |
1 |
نحل |
|
|
||||
1 |
مائده |
در آیه 34 سوره نساء نیز آمده است : الرجال قواهون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقومن اموالهم یعنی مردان را بر زنان تسلط است بواسطه آن برتری نیرو و عقل که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته و هم بواسطه آنکه مردان از مال خود باید به زنان نفقه دهند که در اینجا تسلط به معنای سلطانی و امیری نیست بلکه به معنای نگهبانی است که در آیه 223 سوره بقره بطور واضح آمده : نساء و کم حرث لکم و برتری عقلی هم آن عقل اجتماعی است که از قول حضرت آیت ا... جوادی آملی پیشتر بیان شده و خداوند در جای دیگر هم آیه 227 سوره بقره می فرماید : للرجال علیهن درجه یعنی مردان را بر زنان برتری خواهد بود و در ادامه آیه می فرماید : و زنان را بر شوهران حقوق مشروعی است که باید مراعات زنان بنمایند همچنین آیه 24-22 -19- 11-3-4 و 129 سوره نساء، 14- 61 و 42 آل عمران ، 29 عنکبوت ، 81 اعراف ، 31 نور ، 159 احزاب ، 55 نحل ، 226 -282-222-231-232 و 235 بقره هر کدام به نوعی راجع به زن بوده و در آن مردان را به رعایت حقوق زنان امر کرده است.وآن برتری هم که قرآن برای مرد اشاره دارد همان گونه که اشاره شد در باب عقل های اجتماعی است که در کارهای اجرائی به کار می رود و کارهای اجرائی غیر از امور کمالی است یعنی زن می تواند مجتهد و فقیه و استاد حوزه های علمی بشود و مرجع پرورش بدهد اما مرجعیت که در مقام اجراست خاص مردان بوده ویا می تواند قضاوت ، تدریس نموده و قاضی پرورش دهد اما خود او نمیتواند قاضی شود. و یا ولایت و امامت برای مرد است اما پرورش دهنده او می تواند یک زن یا مادر باشد و چون قرآن عظیم ما کتاب دین مبین اسلام است هرگز جنسیت را ملاک نمیداند که بخواهد اهل تذکیر را بیشتر مورد خطاب قرار داده و آنها را اصل قرار دهد بلکه الگوی خوب وبد را برای عموم مردم زن معرفی میکند.
نتیجه :
ملت های تایلندی ، آرژانتینی ، روسی ، آلمانی ، اسپانیائی ، فرانسوی ، چینی ، یونانی ، هندی ، لاتینی و استرالیاییهای قدیم زن را وحشی و سمی و فتنه انگیز می دانند اما قرآن این کتاب انسان ساز الهی همه این موارد را نفی کرده و جایگاه ویژه ای برای زنان قائل شده تا جائی که سوره ای به نام نساء آورده و 30 بار زنان را بیشتر از مردان آورده و از زنان به عنوان الگوی مخلوقات نام برده است و او که احسن الخالقین است انسانها را به عنوان احسن المخلوقین خود آفریده و انسانیت را هیچ گاه در غالب جنسیت ذکوریت یا انوثیت نمیداند بلکه زن و مردی را مربوط به جسم و پیکر دانسته و انسانیت را مربوط به روح و جان و قرآن را نیز برای روح نازل کرده است پس نتیجتاً در قرآن خداوند از زنان و مردان به شرح مذکور نام برده است اما هیچ کدام را جدا مورد خطاب خود قرار نداده بلکه خطابش بالسویه بوده با کلما ت یا ایها الناس و یا ایها الذین امنوا که شامل زنان و مردان می شود و بدین صورت عدالت الهی که اشاره شده انجام گرفته است.
محمد علی روشن